این روز ها بقدری کلافه ام

که حتی به حال و روز نخ ها هم حسودیم می شود...

کلافه یعنی پر از حادثه ها
یعنی پر از سکوت و دغدغه ها
کلافه جایی است که آرامش آن گم شده است
و حس زیبای خلاء درپس دغدغه ها،حادثه هاست
کلافه یعنی لَه لَه زدن بین دو راهی
یعنی غرق شدن در قعر فشار،درگذرثانیه ها
یعنی هجوم حوادث در تنگ زمان
که بسی کوتاه است
کلافه مَثَلِ درگیری ماست مَثَلِ کوتاهی دست از بُعد نیاز
کلافه یعنی توقف کامل مغز
فرار آرامش از این دل سرخ
کلافه یعنی طلب فکر،آزادی،طلب آرامش
کلافه عینی گم شده ای در عین وجود
کلافه یعنی بی تو!!
یعنی تنهایی!!